فروغ زندگی در شعر / دکتر اسماعیل امینی
فروغ زندگی در شعر
هنگامی که مجموعهی شعرهای فروغ فرّخزاد را ورق میزنیم، گاهی با سطرهایی روبهرو میشویم که به نظر میرسد سرایندهاش، شاعری کهنسال است:
«کجا کس در قفایش اشک غم ریخت؟
کجا کس با زبانش آشنا بود؟
ندانستند این بیگانه مردم
که بانگ او طنین نالهها بود»
در حالی که اینگونه شعرها، بیشتر مربوط به دوران آغاز شاعری اوست. در برابر این زبان فاخر و کهن، در دوران کمال شعری فروغ، زبان او نیز ساده و روان میشود؛ هم در زبان نوشتاری:
«شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد»
و هم در زبان گفتاری:
«حوصلهی آب دیگه داشت سر میرفت
خودشو میریخت تو پاشوره، در میرفت
انگار میخواس تو تاریکی
داد بکشه: «آهای زکی!»»
همین سیر تحوّل زبان شعر، از فخامت به سادگی، در نگاه و اندیشهی فروغ نیز دیده میشود؛ با این تفاوت که در شعرهای آغازین او، حرفهایی پر طمطراق، امّا نه چندان قابل اعتنا به تکرار آمده است؛ چیزهایی نظیر:
«با چه میتوان
عشق را به بند جاودان کشید؟»
که در نهایت، حاصل دغدغههای معمولیست. یا حرفهایی از این جنس:
«تا دگر زنی
در نشیب سینهات نمیغنود
سوی خانهات نمیدوید
نغمهی دل تو را نمیشنود»
امّا در دوران کمال شعری، یعنی در دو دفتر آخر او، سادگی زبان و بیان با ژرفای اندیشه و نگاه همراه میشود؛ نگاهی که دیگر در مرزهای زنانه / مردانه محصور نیست. نگاهی انسانی و فراتر از دغدغههای مرسوم و حرفهای دم دستی، ولی با بیانی بسیار صمیمی و با عناصر و نشانههایی ساده و برگرفته از زندگی واقعی:
«میتوان همچون عروسکهای کوکی بود
با دو چشم شیشهای دنیای خود را دید
میتوان در جعبهای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابهلای تور و پولک خفت»
یا در شعری دیگر، نمونهای از این خوشبختی عروسکی زنانه را اینگونه بیان میکند:
«او خانهاش در آنسوی شهر است
او در میان خانهی مصنوعیاش
با ماهیان قرمز مصنوعیاش
و در پناه عشق همسر مصنوعیاش
و زیر شاخههای درختان سیب مصنوعی
آوازهای مصنوعی میخواند
و بچّههای طبیعی میسازد»
برای بیان دقیق این سیر تحوّل در زبان و نگاه شاعرانه، جملاتی از فروغ را نقل میکنم:
«در اسیر، دیوار و عصیان، من فقط یک بیان کنندهی ساده از دنیای بیرونی بودم. در آن زمان، شعر هنوز در من حلول نکرده بود؛ بلکه با من همخانه بود... امّا بعداً شعر در من ریشه گرفت و به همین دلیل موضوع شعر برایم عوض شد.»
به نقل از کتاب "جلسه شعر" نشر شهرستان ادب